*.:。✿*゚ ‘゚・عشقم دوستتـــــــــــدارم*.:。✿*゚ ‘゚・

ilove you ali

دَرد هـــــــایی دارَم...



که گُفـــتَنِ آنــــهـــا



از خـــودِ دَرد



دَرد نــاک تـــــر است . . .


برچسبها:
نوشته شده در دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:21 توسط تنها 44 |


برچسبها:

نوشته شده در دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:18 توسط تنها 44 |

دیروز آن مرد آمد ، آن مرد با اسب آمد ، گفت :

ضعیفه غذا حاضر اسـت ؟؟

امروز آن مرد آمد، آن مرد با پراید آمد ، گفت :

عشقـم غذا حاضره ؟

فردا آن مرد می آید، آن مرد با پیشبند میاید ، میگوید :

عجقم غذا چی درسـت کنم !؟ :|


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:55 توسط تنها 44 |

لعنت به ساعتهایی که جلو نمیروند،

خواب می مانند ،

کار نمی کنند ،

کوک نمی شوند ،

عقب می مانند ،

و از رفتن خسته میشوند

این بلاها از وقتی به سر آدم میاد

که منتظر کسی باشی که

دوسش داری


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:55 توسط تنها 44 |

اگه یه زن

تو رو اونقدر دوس داشته باشه که

از آرزوهاش بخاطرت بگذره،

از خدا یه عمر تازه بخواه!

یه عمر واسه خوشبخت کردنش خیلی کمه


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:54 توسط تنها 44 |

یک مهندس رفت کلانترى تا براى همسر گم شده اش فرم پر کنه !

مهندس : زنم رفته خرید ولى هنوز برنگشته خونه !

پلیس : قدش چقدره ؟

مهندس : تا حالا دقت نکردم !

پلیس : لاغره ؟ چاقه ؟

مهندس : یک کم شاید لاغر یا چاق !؟

پلیس : رنگ چشمهاش ؟

مهندس : دقیقاً نمی دونم !؟

پلیس : رنگ موهاش ؟

مهندس : والا هى رنگ می کنه !!

پلیس : چى پوشیده بود ؟

مهندس : پیراهن !؟ … یا مانتو !؟ … نمی دونم !!

پلیس : با ماشین رفته بود ؟

مهندس : بله

پلیس : اسم ، رنگ و شماره ماشین ؟

مهندس : یک AUDI مشکى A8 . با موتور V6,

حجم ۳۰۰۰ سوپرشارژ با۳۳۳ اسب بخار قدرت و دور موتور و تیپ ترونیک

هشت سرعته اتوماتیک با قابلیت تبدیل به مد دستى

و تمام چراغهاش فول LED با دیود هاى تنظیم نور براى تمام فانکشنهاش و…

یک خراش خیلى کوچولو هم روى در جلویى سمت شاگرد…

(مهندس به اینجا که رسید زد زیر گریه !)

پلیس (متاثر!) : گریه نکنید !

ما ماشینتون رو براتون پیدا می کنیم !


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:54 توسط تنها 44 |

هر صبح که سپیده سلام می دهد



یا کریم ها به پنجره ی اتاقم سر می زنند



چه مانوس شده ایم ما !



من منتظر صدای بالشان ، آنها مشتاق سفره ی نانشان



حیران مانده ام !!!



کجا بالهایت بسته شد



که دیگر به انتظار دلم مشتاقانه سر نزدی ؟؟؟


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:53 توسط تنها 44 |





من : این لیوان رو بگیر



علی : اوکی



من : بندازش !



علی : انداختم



من : شکست ؟



علی: آره !



من : حالا بردار درستش کن



علی: نمیشه



من : دل که بشکنه درست نمیشه

این کاملش بود


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:53 توسط تنها 44 |

اگـــــه بـهش زنـــگ میزنی ُ رد میکنه



اگـــــه بهش میگی دوسـ ـت دارم و اون فقــــط میخنده



اگـــــه شـــــبآ بدون شبــخیر گفتن تــــو خـ وآبش میـ ـبره



یعنی تــــآریخ انقضـ ـآی ِ تو توی دلــــش تموم شده!این یـ ـ ه قـــــآنونه!بــــآ قـ ـآنونِ آدمــــآ



نجــــنگـ!غــرورت لــــِه میشهــ


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:52 توسط تنها 44 |

هـر چہ از دست میـرود بگذار بـرود …



چیـزی ڪہ بہ اِلتمـاس آلـوده باشد نمیخواهمـ …!



هـر چہ بـاشد حتی زنـدگی …!


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:52 توسط تنها 44 |

یـــکی از همیـــــــن روزهــــــــــا







بایـــد خدا را صدا بــــــــــزنم



یک میــــــــز دو نفــــــــره



دو صنـــــــــدلــی



یــــــــکی مـــــــن



یـــــــــکی خــــــدا



حــــــرف نمـــــــیزنم



نـــــــگاهم کافیــــــست



میـــــــــدانم



برایـــــــــم اشــــــــک می ریــــــــزد!!


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:52 توسط تنها 44 |

  بی حس شده ام از درد! ازبغض! فقط گاهی



خط اشکی میسوزاند صورتم را....



به طور کاملا تلخی آرومم....!!!!


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:50 توسط تنها 44 |

هر روز این عشق یک طرفه را طی می کنم

یکبار هم تو گامی بدین سو بردار

نترس

جریمه اش با من


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:50 توسط تنها 44 |

  با خطی زیبا در آخرین صفحه اش نوشته بود :



مراقب باش؛



دست روزگار هلت میده …



ولی قرار نیست تو بیفتی …



اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی اوج میگیری …



به همین سادگی …


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:50 توسط تنها 44 |

به تو که فکر می کنم

بی اختیار

به حماقت خود لبخند می زنم

سیاه لشکری بودم

در عشق تو

و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …

افسوس


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:50 توسط تنها 44 |

  چه جمله ی غریبی است “فراموشت می کنم”



وقتی تا آخر عمرت با یاد او زندگی می کنی !


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:49 توسط تنها 44 |

 

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﯾﮑﯽ ﻣﺜﻞ ﻧﻮﮎ ﭘﺮﮔﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﭘﺎﺕ ﺛﺎﺑﺖ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ،



ﻫﺮﻃﻮﺭ ﺑﭽﺮﺧﯽ ، بکشی ، ﺗﮑﻮﻥ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ



ﺗﻮﺍﻡ ﺩﻭﺭﺵ ﺑﮕﺮﺩ ؛ ﺩﻭﺭﺵ ﻧﺰﻥ


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:49 توسط تنها 44 |

  بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود

چه بی قرار بودی

زودتر بروی از دلی که

روزی بی اجازه وارد آن شده بودی....

من سوگوار نبودنت نیستم...

من شرمسار این همه تحملم....!


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:49 توسط تنها 44 |

اگر روزی دشمن پیداکردی

بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی

اگر روزی تهدیدت کردند بدان دربرابرت ناتوانند

اگر روزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:49 توسط تنها 44 |

  به تو که فکر می کنم

بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم

سیاه لشکری بودم در عشق تو

و فکر می کردم بازیگر نقش اولم

افسوس


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:49 توسط تنها 44 |

               هم مثل همیشه که تنها میشوم ، دیوار اتاق پناهم میدهد

بى پناه که باشى قدر دیوار را خوب میدانی


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:48 توسط تنها 44 |

شب هایم بروز شده اند



دردهایم آنلاین



به مغزم کلیک که می کنم بالا نمی آید !


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:48 توسط تنها 44 |

  از صورتت نقاشی کرده ام ..



همانطور که دلم میخواست باشی..



حالا چشم هایت فقط مرا می بیندو..



لبخند همیشگیت...



لحظه های نبودنت را میپوشاندفقط..



من مانده ام و هوس بوسیدنت...


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:42 توسط تنها 44 |





گریه هامو تو ندیدی



هر چی گفتم نشنیدی



من کدوم عهد رو شکستم



که تو نظر نمیدی


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:38 توسط تنها 44 |

دلگیرم ................

از دنیآ و روزگآرش از بی کسی هآ و سکوت هآ............

این منم که اینگونه خسته ام منی که همیشه خوب بودم و خندآن ....

منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل! ....

نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!........

چون “تو”، “من” نیستی! پس لطفا قضآوتم نکن


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:37 توسط تنها 44 |

هرگز داشته هایت را به نداشته هایت نفروش



شاید وقتی به نداشته هایت رسیدی



حسرت داشته هایی را بکشی که ارزان فروختی


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:37 توسط تنها 44 |

نه عاشقم نه شکست خورده..





فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند..





در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها....





فقط تمرین آدم بودن میکنم....





همین..!!


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:36 توسط تنها 44 |

رفتی ؟!؟ …

بـــه ســلامــت ! من خدا نیستم بگویم : ” صد بار اگر توبه شکستی باز آی !!!! “

آنـــــکــــه رفـــــــت … به حرمت آنچه با خود برد حق بازگشت ندارد ! رفتنش

مردانه نبود !! لااقل مرد باشد و برنگردد !


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:36 توسط تنها 44 |

به دلتنگی هایم دست نزن

می شکند بغضم یک وقت !!

آنگاه غرق می شوی

در سیلاب اشکهایم

که بهانه ی روان شدنش هستی!


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:36 توسط تنها 44 |

چشمــــــــانت روشنـــــــی دلــــم است...



وقتی با نیم نگـــــــاه ناگهانی ات به من نگــــــــاه میکنی



قلبم مثل قلب قناری پر از التهاب میشود...



من آغــــــــوشت را میخواهم



تا خودم را در " تــــــــــــو " رها کنم...



عشــــــــق همین لحظه های کوچک نـــــــاب است



عشـــــــــــق...



لمس پیاپی دستانت است !

و چشیدن بــــــوسه هایت که طعم زندگی می دهد


برچسبها:
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:35 توسط تنها 44 |



صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 35 صفحه بعد


ابزار پرش به بالا

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ